یه روزه بد، یه روز خیلی بد
الهم عجل لولیک الفرج
1. تو محیط کارم یه اشتباه حرفه ای انجام دادم. و تقربیا پیامدهای بدی برام داشت ولی چیزی که برام خیلی خوشایند بود رفتار خودم. رفتار منطقی که انجام دادم در مواجه با پیامد این اشتباه برام جالب بود و مهمترینش هم این بود که دیگه اظطرابی نداشتم. دیگه این بود که به نظر خودم بسیار عالی مدیریت کردم این اتفاق رو.
2. اشتباه حرفه ای این بود که برای بار چندم اعتماد کردم به همکارای محیط کار اما خب حالا فهمیدم تو محیط کار همکار ادم ارزش دلسوزی نداره و اون جامعه که همکاری دلش برای همکاری بسوزه یه جامعه ایده آل هستش. حالا باز دوباره داستان زیرآب زدن من شروع شده و چقدر هم داره حال می ده این داستان و چقدر اون کسی که داره زیراب من رو می زنه احمق هست که فکر می کنه پر من رو باز می کنه که البته من خودم رو میشناسم و اینکه توانایی خودم رو کاملا می دونم و اونقدر رزومه قوی دارم که که بتونم سرکار باشم. اما نکته ی جالب این بود که خیلی وقتا چیزهایی غیر واقعی رو برای من منتشر می کنه.
3. من رو یاد دوتا اس ام اس قدیمی انداخت این اتفاقات که اولیش این بود من به از اونهایی که به من حسادت می کنن ممنونم چون به من یاداور می شوند که من از اونها خیلی بهترم و دومیش اینکه من به اونهایی که پشت سرم حرف می زنن توجه نمی کنم چون اونها به همون جا تعلق دارند دقیفا پشت سرم.
4. اینبار نخواستم تو رابطه ام کاریم با شرکتی جدایی باشه. چون مدتی که خودم برای خودم یه اصل تو رابطه داشتم گذاشتم و اون اینه که اگه دو نفر دارن با هم کار می کنن یا رابطه دارن به خاطر این نیست که اشتباه می کنن به خاطر اینه که اشتباهات همدیگه رو می بخشن، ایستادم اشتباهم رو درست کردم و معذرت خواهی کردم از اشتباهم چون خواستم که رابطه ام رو حفظ کنم چون فکر کردم که اگه این رابطه رو بخوام از دست بدم چیزی که بدست میارم اینه که عادت می کنم به فرار عادت می کنم که با اولین مشکلی تو زندگی عاطفیم به جای درست کردنش بزارم برم. چون خطرش رو حس کردم حالا هم می ایستم اونقدر که درستش کنم.